جدول جو
جدول جو

معنی رسته بازار - جستجوی لغت در جدول جو

رسته بازار
(رَ تَ / تِ)
راسته بازار. (یادداشت مؤلف) : خواجه علی میکائیل برنشست و رسول را با خود برد و به رسته بازار برآمدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 293).
رسته بازار وحشیانش را
ناف آهو خریطۀ عطار.
ظهوری ترشیزی (از آنندراج).
و رجوع به رسته و راسته بازار شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راسته بازار
تصویر راسته بازار
بازار راست و دراز که در دو طرف آن دکان باشد
فرهنگ فارسی عمید
راسته بازار، (ناظم الاطباء)، صف بازار که عبارت از یکی از دو طرف بازار است و در آن دکاکین میباشد:
دل ناشاد من در راست بازار زیانکاری
نمی سازد بصد سودا خریدار زیانی را،
علی نقی کمره ای (از آنندراج)،
و رجوع به راسته بازار و راستا بازارشود
لغت نامه دهخدا
(هََ تَ / تِ)
بازارهای موقت که هفته ای یک بار ترتیب دهند، مثل شنبه بازار، جمعه بازار، دوشنبه بازار. (از یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
محفلی که کار همه حاضرین به مستی کشیده است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بازار مستان. آنجا که همه حاضران کار مستانه کنند
لغت نامه دهخدا
(تَهْ)
رجوع به ته بازاری شود
لغت نامه دهخدا